روکرآنارشیست آلمانی کیست؟
فرشید یاسائی
" فرهنگ بدون آزادی مرده است و آزادی بدون فرهنگ بیمعنا...
فرهنگ زنده و پویا تنها در یک جامعه آزاد میتواند شکوفا شود."
رودولف روکر (1958Rudolf Rocker 1873- ) یکی از برجسته ترین نظریه پردازان و فعالان آنارشیست آلمانی بود که تاثیر زیادی بر جنبشهای کارگری و آنارشیستی اوایل قرن بیستم داشت. او به خاطر دیدگاههای خود درباره آنارشیسم ، سوسیالیسم و فدرآلیسم و همچنین فعالیتهای گستردهاش در سازماندهی کارگران و نشر آثار نظری ؛ شناخته شده است.
زندگی و فعالیتها : رودولف روکر در 25 مارس 1873 درشهر ماینس آلمان به دنیا آمد. او در خانوادهای کارگری بزرگ شد و از سنین جوانی با ایدههای سوسیالیستی و آنارشیستی آشنا شد. روکر در دوران نوجوانی به حزب سوسیال دموکرات آلمان پیوست، اما به زودی از آن جدا شد و به سمت آنارشیسم گرایش پیدا کرد. روکر در سال 1898 به انگلستان مهاجرت کرد و در لندن ساکن شد. او به سرعت در میان جامعه یهودیان مهاجر شرق لندن که به شدت تحت تاثیر ایدههای سوسیالیستی و آنارشیستی بودند ؛ جایگاه خود را یافت. روکر به عنوان سردبیر روزنامه "آربایتر فراین" (Arbeiter verein!) به فعالیت پرداخت و نقش مهمی در سازماندهی کارگران یهودی ایفا کرد.
نظریهها و آثار: روکر یکی از طرفداران اصلی آنارشیسم سوسیالیستی بود که ترکیبی از اصول آزادیخواهانه آنارشیسم و عدالت اجتماعی سوسیالیسم را ترویج میکرد. او معتقد بود که آزادی واقعی تنها از طریق خودسازمانی و فدرآلیسم به دست میآید. روکر در کتابهای خود مانند "آنارشیسم و سازماندهی" (Anarchism and Organization) و "ملیگرایی و فرهنگ" (Nationalism and Culture) به تشریح دیدگاههای خود پرداخت.
روکر در طول زندگی خود در جنبشهای کارگری مختلفی فعال بود و تلاشهای بسیاری برای بهبود شرایط کارگران انجام داد. او به ویژه در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات کارگری نقش برجستهای داشت و از طریق نوشتارها و سخنرانیهای خود به آگاهیبخشی و آموزش کارگران پرداخت.
بازگشت به آلمان و سالهای پایانی : با آغاز جنگ جهانی اول ، روکر به شدت مخالف جنگ بود و به عنوان یکی از منتقدان اصلی ملیگرایی و جنگطلبی شناخته شد. پس از جنگ، او به آلمان بازگشت و به فعالیتهای آنارشیستی خود ادامه داد. در سالهای پایانی زندگی، روکر همچنان به نوشتن و تدریس پرداخت و تا زمان مرگش در 10 سپتامبر 1958 به ترویج ایدههای آزادیخواهانه و عدالتطلبانه خود مشغول بود.
میراث : رودولف روکر یکی از مهمترین چهرههای آنارشیسم در قرن بیستم محسوب میشود. آثار و فعالیتهای او تأثیر زیادی بر جنبشهای کارگری و آنارشیستی در سراسر جهان داشته و ایدههای او همچنان مورد توجه و بحث قرار میگیرد. او نمادی از تلاش برای تحقق آزادی و عدالت از طریق خودسازمانی و همبستگی کارگران است. رودولف روکر نقش کلیدی و برجستهای در جنبش آنارشو - سندیکالیستی ایفا کرد. فعالیتها و نظریههای او تاثیر عمیقی بر توسعه و شکلگیری جنبش آنارشیستی در اوایل قرن بیستم داشت. برخی از نقشها و تاثیرات مهم او به شرح زیر است:
فعالیتهای بینالمللی : روکر در عرصه بینالمللی نیز فعال بود و با گروهها و جنبشهای آنارشیستی در کشورهای مختلف همکاری میکرد. او به عنوان یکی از رهبران اتحادیه بینالمللی کارگران آنارشیست (International Workers' Association) فعالیت کرد و تلاشهای بسیاری برای ترویج همبستگی بینالمللی میان کارگران و آنارشیستها انجام داد.
تأثیر بر نسلهای بعدی : آثار و نظریههای روکر تاثیر زیادی بر نسلهای بعدی آنارشیستها و نظریهپردازان آزادیخواه گذاشت. او با ترویج ایدههای خود درباره فدرآلیسم ، خودسازمانی ، سندیکالیسم به عنوان یکی از مهمترین چهرههای آنارشیسم در قرن بیستم شناخته میشود.
ترویج فرهنگ و آموزش : روکر مانند اکثر متفکران آنارشیست بر اهمیت آموزش و فرهنگ در تحقق جامعه آنارشیستی تاکید داشت. او معتقد بود که برای ایجاد تغییرات اجتماعی عمیق، نیاز به آموزش و آگاهیبخشی به مردم است. در این راستا، او به نوشتن مقالات ، سخنرانیها و شرکت در جلسات آموزشی پرداخت و تلاش کرد تا از طریق آموزش، بنیانهای فرهنگی یک جامعه آزاد و عادلانه را تقویت کند. رودولف روکر با فعالیتها و نظریههای خود نقش بیبدیلی در جنبش آنارشیستی ایفا کرد و میراث او همچنان الهامبخش فعالان و نظریهپردازان این جنبش است.
رودولف روکر یکی از نظریه پردازان برجسته آنارشو سندیکالیسم بود که آثار و سخنانش تأثیر عمیقی بر جنبش آنارشیستی و کارگری داشت. او در نوشتههای خود به تبیین ایدههای آنارشیستی و نقد ملی گرایی و سرمایهداری پرداخت. برخی از مهمترین آثار و نقلقولهای او عبارتند از:
- ملیگرایی و فرهنگ (Nationalism and Culture)
این کتاب یکی از مهمترین آثار روکر است که در آن به نقد ملیگرایی و تاثیرات منفی آن بر فرهنگ و جامعه میپردازد. او در این کتاب استدلال میکند که ملیگرایی به جای اتحاد و همبستگی بینالمللی، به تفرقه و جنگ منجر میشود. تجربه ظهور ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و اثرات مخرب ناسیونالیسم افراطی ....صحت نظریات روکر را ثابت کرد!
- آنارشیسم و سازماندهی (Anarchism and Organization)
در این کتاب، روکر به بحث درباره اهمیت سازماندهی در جنبش آنارشیستی میپردازد. او معتقد است که خود مدیریتی و فدرآلیسم ابزارهای اساسی برای تحقق آزادی و عدالت هستند.
- آنارشیسم: اصول و راهبردها (Anarchism: Principles and Practice)
این کتاب یک مقدمه جامع بر اصول و روشهای آنارشیسم است. روکر در این اثر به تشریح ایدههای اساسی آنارشیسم، از جمله خود سازماندهی، آزادی و اختیار فردی، و عدالت اجتماعی میپردازد.
- انقلاب و ضدانقلاب (Revolution and Counter-Revolution)
در این کتاب ، روکر به تحلیل انقلابها و فرآیندهای ضدانقلابی میپردازد و نشان میدهد که چگونه قدرتهای حاکم سعی میکنند انقلابها را سرکوب کنند و وضعیت موجود را حفظ کنند.
نقلقولهای بیاد مانده از روکر:
درباره آزادی و فرهنگ: " فرهنگ بدون آزادی مرده است و آزادی بدون فرهنگ بیمعنا... فرهنگ زنده و پویا تنها در یک جامعه آزاد میتواند شکوفا شود."
درباره آنارشیسم و سازماندهی مینویسد:
"...آنارشیسم به معنای هرج و مرج نیست. بلکه به معنای خودسازماندهی و خودگردانی است. آنارشیسم به ما میآموزد که انسانها میتوانند بدون نیاز به دولت و سلطه، زندگی اجتماعی را بر اساس همکاری و همبستگی سامان دهند."
درباره انقلاب:
" انقلاب نه تنها تغییر در ساختارهای سیاسی و اقتصادی است، بلکه تغییر در ذهنیت و فرهنگ جامعه نیز هست. انقلاب باید از درون انسانها آغاز شود."
روکر با ترویج ایدههای خود در سطح بینالمللی و از طریق نوشتن، سخنرانی و آموزش، توانست یک نقش محوری در توسعه و تقویت جنبش آنارشیستی ایفا کند. آثار و دیدگاههای او همچنان الهامبخش افرادی است که به دنبال ایجاد یک جامعه بدون سلطه و مبتنی بر عدالت و آزادی هستند.
او یکی از مهمترین فرماندهان و نظریهپردازان آنارشیستی و سندیکالیسم در اوایل قرن بیستم بود. او به شدت به ایدههای خودسازماندهی کارگران و تأکید بر نقش سندیکالیسم در تحقق آنارشیسم پرداخت. روکر با ترکیب اصول آنارشیستی با استراتژیهای سندیکالیستی، به ترویج یک جامعه بدون دولت و سرمایهداری میپرداخت.
اصول نظریات آنارشیستی روکر:
- آزادی فردی: روکر به اهمیت حفظ آزادی فردی و جلوگیری آن توسط دولت تأکید میکرد.
- خودسازماندهی: او باور داشت که انسانها قادرند برای مدیریت امور خود و جامعه بدون نیاز به دولت خودسازمانی کنند.
- فدرآلیسم: روکر به تشکیل اتحادیهها و سازمانهای فدرآلیستی برای مدیریت مسائل به صورت محلی و بینالمللی اعتقاد داشت.
نقش سندیکالیسم در آنارشیسم : روکر به سندیکالیسم به عنوان یک راهبرد مهم برای تحقق آنارشیسم باور داشت. او اعتقاد داشت که اتحاد و سازماندهی کارگران از طریق اتحادیهها و انجمنهای کارگری، میتواند به تدریج قدرت دولت و حکومت را ضعیف کند و بنیانهای جامعه آزاد و عادلانه را بنا کند.
روکر با تأکید بر جامعه آزاد و فرهنگ، اصول و ارزشهای اساسی آنارشیسم خود را تبیین میکرد. او باور داشت که جامعه آزاد و عادلانه تنها از طریق خودمدیریتی، همبستگی که فرهنگ بر آن غالب باشد، قابل تحقق است. در زیر به تفصیل به نقش این دو عنصر در نظریات روکر میپردازیم:
۱. جامعه آزاد:
آزادی فردی: روکر به آزادی فردی به عنوان اصل مهمی در جامعه آزاد اشاره میکرد. او معتقد بود که هر فرد باید از هرگونه سلطه و تحکم دولت و ازاحزاب تشنه قدرت خود را رها کند...!
خودمدیریتی: روکر به تشویق خودسازماندهی و اتحاد کارگران و افراد جامعه به عنوان راهی برای ایجاد جامعه آزاد اشاره میکرد. او باور داشت که انسانها بهترین تصمیمات را برای خودشان میتوانند بگیرند و باید توانایی خودسازماندهی را داشته باشند.
آموزش و آگاهی: روکر به اهمیت آموزش و آگاهیبخشی به افراد جامعه به منظور فهمیدن و مقابله با سیستمهای استبدادی تأکید داشت. او معتقد بود که تنها افرادی که به آگاهی و دانش دست یافتهاند، قادر به ایجاد تغییرات اجتماعی میشوند. روکر به فرهنگ و ارزشهای جامعه به عنوان ابزارهایی برای تقویت اتحاد و همبستگی افراد اشاره میکرد. او معتقد بود که فرهنگ جامعه میتواند بستری برای ایجاد ارتباطات معنیدار و ارزشهای مشترک بین افراد فراهم کند.
رودلف روکر و جنگهای داخلی اسپانیا و آنارشیسم : رودلف روکر، به عنوان یک متفکر آنارشیست آلمانی، در کتابش با عنوان "جنگهای داخلی اسپانیا " که در سال ۱۹۳۷ نوشته شده است ، به بررسی عوامل چندگانهای که در جنگهای داخلی اسپانیا از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ نقش داشتهاند؛ میپردازد. این کتاب به عنوان یکی از آثار مهم در تحلیل نظریات گوناگون و تأثیرات جنگهای داخلی شناخته میشود.
آنارشیسم نیز یکی از جریانات اساسی - فرهنگی مهمی بود که در اسپانیا در طول این دوره شهرت داشت. آنارشیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی که به از بین بردن دولت و سازمانهای قدرتمرکزی مخالف است، در اسپانیا دارای تأثیر فراوانی بود. آنارشیستها در این جنگها به عنوان یکی از جریانات مهم در میان گروههای مختلف جنگنده حضور داشتند و نقش بزرگی در مبارزات سیاسی - نظامی داشتند.
رودلف روکر در کتاب خود، به تحلیل این ایدئولوژیها ( کمونیسم ، فاشیسم ، استالینیسم ، سوسیالیسم....! ) و نقش آنارشیسم در جنگهای داخلی اسپانیا میپردازد. او به بررسی نقش فرهنگ و ایدئولوژی در این جنگها نظر انداخته و تأکید دارد ، علاوه بر جنبههای سیاسی و نظامی، جنگهای داخلی همواره دارای یک پیچیدگی فرهنگی و ایدئولوژیک بودهاند که میتوانست نقش بسزایی در پیشرفت و تغییرات جامعه داشته باشد! بنابراین، در تحلیل رودلف روکر، آنارشیسم به عنوان یکی از جریانات فلسفی اساسی و مهم در جنگهای داخلی اسپانیا ، نقش اول را داشته است ! وی این مسئله را به عنوان یک زمینه برای درک عمیقتر تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این جنگها مورد بررسی قرار داده است.
رودلف روکر به عنوان یک متفکر آنارشیست آلمانی، در زمان جنگهای داخلی اسپانیا (1936-1939) به طور فعال در مورد آن آگاهی کسب میکرد و تحلیلهایی در ارتباط با این جنگها و جریانات اجتماعی و ایدئولوژیک مرتبط با آنها ارائه داد. چناکه میدانیم روکر اصالتاً یک آنارشو- سندیکالیست بود، یعنی او به ایدههای آنارشیسم و سندیکالیسم علاقهمند بود. آنارشیسم به دنبال از بین بردن دولت و سازمانهای مربوط به آن است ، در حالی که سندیکالیسم تأکید دارد بر تشکیلات صنفی و اقتصادی که به طور مستقل از دولت و بر اساس مدیریت مشترک از سوی کارگران و کارفرمایان عمل میکنند.
رودولف روکر و پتر کروپتکین (P. Kropotkin ) دو تن از برجستهترین نظریهپردازان آنارشیسم بودند و ارتباط و تأثیر متقابلی بر یکدیگر داشتند. هر دو این افراد در جنبش آنارشیستی بینالمللی فعال بودند و به توسعه نظریهها و راهکارهای عملی آنارشیسم کمک شایانی کردند. تأثیرات فکری کروپوتکین که یکی از برجسته ترین نظریه پردازان آنارشیسم بود و آثار او مانند "همیاری متقابل: عاملی در تکامل" (Mutual Aid: A Factor of Evolution) و "فتح نان" (The Conquest of Bread) ( به فارسی ترجمه شده است! ) تأثیر زیادی بر تفکر آنارشیستی در سراسر جهان داشت. روکر نیز از این تأثیرات بیبهره نبود و در برخی از نوشتهها و سخنرانیهایش به ایدههای کروپوتکین اشاره کرده و از آنها بهره گرفته است. رابطه بین رودولف روکر و پیتر کروپوتکین نمونهای از همکاری و تبادل نظر در میان نظریهپردازان آنارشیست است که به توسعه و تقویت جنبش آنارشیستی کمک کرده است. هر دو آنها با بهرهگیری از ایدهها و تجربیات یکدیگر، به ایجاد یک بنیاد نظری و عملی قوی برای آنارشیسم پرداختهاند که تا امروز نیز مورد توجه و استفاده قرار میگیرد.
در این قسمت بهتر دیدیم چند کلامی هم به دشمنان سندیکالیسم یعنی مارکس و مارکسیسها بپردازیم . روکر با وجود برخی اختلافات اساسی با مارکس و مارکسیستهای ، گاها گوشه چشمی به نظرات مارکس نیز داشت! ...این انتقاد بر او واجب است گرچه بعدا متوجه به اشتباه خود شد! رودلف روکر باور داشت که تئوری مارکسیستی، به ویژه در زمینهی دیالکتیک ماده و تاریخ ( ارثیه هگل ) قابل ارتقاء و تعمیق است! اما بعد که متوجه شد : مارکس به طور کلی و با تعصب و یکدندگی ویژه به تئوریهای اصلی وعقاید جامد خود دفاع میکند....ازوی روی گردان شد!
روکر نقد بسیاری به مارکسیسم و نظر دیکتاتوری او داشت، به عنوان مثال، او مخالفت کرد با نظریههایی که ادعا میکردند که نهادهای " مرکزیت محور" مانند دولت و حزب باید برای هدایت انقلاب و کنترل اجتماع از دستور عملهایی استفاده کنند. روکر به آزادی فردی و خودمدیریتی بسیار تأکید داشت و اعتقاد داشت که هر نظامی که زندگی و تصمیمگیریهای فرد را محدود کند، نقض جوهر انسانی است. او این ایده را در مقابل تمایلات مارکسیستی که به تأسیس یک دولت کارگری بزرگ و تمرکز قدرت در دست یک حزب میپرداختند، مطرح کرد. روکر شدیدا مخالف با تمرکز قدرت اقتصادی در دست حکومت یا حزب است! برای او ، خودمدیریتی اقتصادی باید توسط خود کارگران و اتحادیهها و سندیکاهای خودشان باشد! نه حزب و یا دولت! به نظر او برای رسید به خودکفائی ، عدالت سیاسی ، قضائی و اجتماعی ضروری است که انسان ها آزاد باشند!
به طور کلی: اختلافات رودلف روکر با مارکس و مارکسیستها بیشتر به دیدگاههای مختلف شان نسبت به قدرت، آزادی فردی، و شکلدهی به اجتماع برمیگردد. این اختلافات نشان از تنوع و پررنگی در دیدگاههای آنارشیستی و مارکسیستی در جریانهای تفکر اجتماعی و سیاسی دارد. نقد سرمایهداری یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد است که به معنای توانایی سرمایهداران برای تبدیل داراییهای خود به پول نقد یا نزدیک به نقد است. نظریه روکر در مورد نقد سرمایهداری به شکلی خاص تعریف نشده است، اما میتوان مفهوم و اهمیت آن را از دیدگاه اقتصادی کلی بررسی کرد.
در دیدگاه اقتصادی روکر، نقد سرمایهداری به عنوان یکی از عوامل اقتصادی کلان مورد توجه قرار میگیرد. وی به بررسی تأثیرات سیاستهای مالی و پولی بر اقتصاد میپردازد و نقد سرمایهداری نیز به عنوان یکی از کانالهایی برای انتقال تأثیرات این سیاستها به بازارهای مالی و اقتصاد کلان مورد توجه قرار میگیرد. از دیدگاه روکر، نقد سرمایهداری میتواند تأثیرات زیادی بر روی نرخ بهره، نرخ ارز، و سایر متغیرهای اقتصادی داشته باشد. به عنوان مثال، در شرایطی که سرمایهگذاران تصمیم به تبدیل داراییهای خود به پول نقد میگیرند، ممکن است باعث افزایش نرخ بهره و کاهش نرخ ارز شوند که این تأثیرات میتواند بر اقتصاد عمومی تأثیر منفی یا مثبت داشته باشد، وابسته به شرایط اقتصادی و مالی داخلی و بینالمللی. بنابراین، درک نقد سرمایهداری از دیدگاه روکر به ما کمک میکند تا پیچیدگیهای اقتصادی را درک کنیم و اهمیت اقدامات سیاستی و نقش سرمایهداران در این فرآیندها را بیشتر بررسی کنیم.پایان