آنارشیسم و هوش مصنوعی: بازتعریف آزادی در عصر دیجیتال
تهیه و تدوین : فرشید یاسائی
پیشگفتار: در سدهای که قلمروهای انسانی در برابر امواج خروشان فناوری نوین به لرزه درآمدهاند، پرسش بنیادین آزادی بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است. هوش مصنوعی، این پدیده شگرفِ قرن بیست ویکم که روزبه روز مرزهای ممکن را گسترش میدهد، به مثابه آینهای تمامنما پیش روی ما قرار گرفته است؛ آینهای که هم توان انعکاس چشماندازهای روشن آزادی و دموکراسی دیجیتال را دارد و هم میتواند سایههای سنگین سلطه و کنترل را به نمایش بگذارد. در این میان، فلسفهی آنارشیسم که ریشه در اعتراض و نفی هرگونه اقتدار غیرمنصفانه دارد، به نوعی زبان بومی و بکرِ دوران حاضر بدل میشود؛ زبانی که میکوشد در میانهی طوفان دیجیتال، معنایی تازه و پویا به آزادی ببخشد.
آنارشیسم نه صرفاً مخالفتی با قدرت، بلکه تقاضایی رادیکال برای بازتعریف روابط انسانی، سازماندهی جامعه و مفهوم «انسان و اختیارش» است. وقتی ماشینها شروع به «تصمیمگیری» میکنند، وقتی الگوریتمها خط مشیهای زندگی ما را تعیین میکنند و دادهها به شکل بیسابقهای به سرمایهای برای سلطه بدل میشوند، آنارشیسم بهمثابه نیرویی آزاد منش و آزادیخواه باید دست به بازخوانی عمیق مفاهیم خود بزند و با نگاهی نقادانه و خلاقانه، راهکارهایی نوین برای بازپسگیری قدرت و کنترل ارائه دهد.
این مقاله کوتاه ، در پی آن است که در خلال کشاکش این پرسشها، چراغی بر مسیر پیچیده اما سرشار از امید بازتعریف آزادی در عصر هوش مصنوعی بتاباند؛ عصری که در آن نه تنها فناوریها بلکه ارزشها، مناسبات و خود هویت انسانی در معرض بازنگری قرار گرفتهاند. دعوت ما به خوانندگان، همراهی در این سفر فکری و سیاسی است؛ سفری که میتواند بنیادهای آزادی را در قالبی نو و دیجیتال پیریزی کند و دریچهای گشوده به آیندهای انسانیتر و خودسامانتر بگشاید.
*****
آنارشیسم، فلسفهای فراتر از خیزشهای خیابانی
آغاز : در ذهن بسیاری، آنارشیسم همچنان تداعیگر آشوب، شورش و نفی هرگونه نظم است. احتیاجی نیست یادآوری شود که در اخبار ، سریال و فیلمهای سینمائی هر جا که به هرج و مرج میرسند! از مفهوم آنارشیسم استفاده میکنند؛ اما این تصویر کاریکاتوری، از درک ماهیت واقعی آنارشیسم بسیار فاصله دارد. آنارشیسم، در بنیان خود، خواهان ساخت نظمی است که نه از بالا تحمیل میشود و نه در بستر تمرکز قدرت شکل میگیرد. بلکه مبتنی است بر مشارکت، اعتماد متقابل، آزادی آگاهانه و خودسامانی جوامع انسانی.
از کروپوتکین تا اما گلدمن.....! متفکران آنارشیست پیوسته کوشیدهاند جامعهای را به تصویر کشند که در آن قدرت، به جای انباشته شدن، توزیع شود و تصمیمگیری، به جای سلسلهمراتبی بودن، مشارکتی گردد. اما اکنون، این اندیشهی آزادیخواهانه با موجودیتی تازه روبه رو شده است: ماشینی که فکر میکند، تصمیم میگیرد و حتی بعضاً اخلاقی عمل میکند؛ هوش مصنوعی!
هوش مصنوعی: فناوری خنثی یا قدرتِ تازه؟
این تصور که فناوریها ذاتاً خنثی هستند، بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، نوعی بیطرفی خطرناک است. فناوری، در قالب طراحی، نحوه استفاده و بسترهای اجتماعی که در آن توسعه مییابد، همواره بازتابی از ارزشها، منافع و ایدئولوژیهاست. هوش مصنوعی نیز از این قاعده مستثنی نیست. از فیلترینگ محتوا در شبکههای اجتماعی تا سیستمهای امتیازدهی شهروندی در برخی کشورها، هوش مصنوعی عملاً بدل به ابزاری برای اعمال کنترل و قدرت شده است.
در این زمینه، آنارشیسم میتواند نقشی کلیدی ایفا کند: نه در نفی فناوری، بلکه در بازتعریف آن بر مبنای ارزشهای مشارکتی، شفافیت و ضد اقتدارگرایی. سؤال محوری اما این است: آیا میتوان هوش مصنوعی را از سلطه نهادها و شرکتهای انحصاری خارج کرد و آن را در خدمت آزادی بهکار گرفت؟
بازتعریف آزادی در عصر دادهها
آزادی در قرن گذشته، مفهومی بود عمدتاً سیاسی؛ رهایی از سلطهی دولتها، قوانین سرکوبگر یا ساختارهای طبقاتی. اما اکنون آزادی، در بستری دیگر تعریف میشود! آزادی از نظارت دائمی، از تحلیل رفتار و از طبقه بندی الگوریتمی. آزادی در انتخاب آنچه میبینیم، میخوانیم و حتی آنچه به ما پیشنهاد داده میشود.
در این میان، آنارشیسم باید مفاهیم بنیادین خود را به روز کند. اگر در گذشته مبارزه با اقتدارگرایی به معنای مقاومت در برابر پلیس یا ارتش بود، امروز باید به معنای شفاف سازی الگوریتمها، حق مالکیت دادهها و امکان مشارکت عمومی در معماری هوش مصنوعی باشد. اینها ابعاد تازهی آزادیاند! نه صرفاً منفی یعنی رهایی از سلطه، بلکه مثبت ، یعنی توانمندی برای کنش آگاهانه در عرصهی دیجیتال.
اقتصاد مشارکتی، هوش مصنوعی و آنارشیسم
در دل آنارشیسم، همواره اقتصادی بدیل وجود داشته: اقتصادی مبتنی بر همیاری، اشتراک منابع و تصمیمگیری جمعی. این نوع اقتصاد، با ظهور فناوریهای دیجیتال، اکنون بیش از هر زمان دیگر ممکن شده است. اقتصاد پلتفرمی، اگرچه در قالبهای فعلی خود بیشتر تحت سلطهی غولهای فناوری است، اما پتانسیل ایجاد ساختارهای مشارکتی نیز دارد. از تعاونیهای دیجیتال تا سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز* .
هوش مصنوعی میتواند در این مسیر، نقش پشتیبان ایفا کند: از تحلیل مشارکتی دادهها تا تصمیمگیری جمعی بر مبنای ترجیحات عمومی. با ترکیب هوش مصنوعی و اصول آنارشیستی، میتوان ساختارهایی طراحی کرد که در آنها هیچکس اقتدار مطلق ندارد و همه به شکلی برابر در طراحی آینده شریکاند.
چالشهای واقعی: داده، انحصار و اخلاق
با وجود این افقهای روشن، نمیتوان از تهدیدهای بنیادین گذشت. سه چالش اساسی در این میان وجود دارد:
تمرکز دادهها: در جهانی که داده منبع قدرت است، تمرکز آن در دست دولتها یا شرکتهای معدود، بهمعنای شکلگیری سلطهای نوین است. نوعی سرمایهداری دادهمحور که با آرمانهای آزادیخواهانه در تضاد است. عدم شفافیت الگوریتمی: تصمیماتی که بر اساس الگوریتمها گرفته میشود.از پذیرش در دانشگاه گرفته تا دستگیریهای احتمالی، اغلب پشت پردهای از پیچیدگی و کد مخفی ماندهاند. مسائل اخلاقی: از تبعیض نژادی در الگوریتمها تا حذف خودکار محتوا، نمونههای فراوانی از عملکرد غیراخلاقی یا جانبدارانهی هوش مصنوعی وجود دارد.
در چنین بستری، آنارشیسم میتواند و باید بهعنوان نیرویی انتقادی، مشارکتی و طراحیمحور عمل کند با هدف بازپسگیری کنترل از بالا و بازتوزیع آن به سمت مردم.در این مورد بیشتر سخن خواهیم گفت!
سخن پایانی : آزادی، آن شعلهی بیپایان و همیشه درخشانی است که هیچ زنجیری قادر به خاموش کردن آن نیست. اما در عصر هوش مصنوعی، این شعله در معرض خطرهایی بیسابقه قرار گرفته است؛ خطرهایی که دیگر تنها از جانب دولتها و حکومتها نمیآیند، بلکه از دل الگوریتمها، شبکههای عظیم داده و سازوکارهای پنهان فناوریهای هوشمند زاده میشوند.
اما این لحظه، بیش از هر زمان دیگر، فرصتی طلایی است برای آنارشیسم؛ فرصتی که نباید از دست برود. آنارشیسم، آن اندیشهی سرکش و رهاییبخش که همیشه در برابر هر گونه تمرکز قدرت ایستاده است، امروز باید پرچمدار بازپسگیری آزادی در این جهان نوین باشد.
این آزادی دیگر صرفاً رهایی از بندهای فیزیکی نیست؛ آزادی یعنی در دست داشتن کنترل واقعی بر دادههایمان، حق فهمیدن و نقد کردن الگوریتمهایی که زندگیمان را میسازند، و مشارکت فعال در ساختن آیندهی دیجیتالی که همه ما در آن سهیم هستیم. اما این مسیر آسان نیست؛ نیازمند شجاعت است، نیازمند ائتلاف و نیازمند تعهدی جدی به خرد جمعی و مقاومت فعال. همانگونه که اما گلدمن با نوری که همچنان فروزان است یادآور میشود: «آزادی چیزی نیست که از بالا به ما داده شود؛ آزادی چیزی است که باید خودمان آن را به دست آوریم.»
پس اکنون زمان آن است که ما، مردمان این عصر دیجیتال، دست در دست هم دهیم و نه فقط تماشاگر این دنیای در حال تغییر باشیم، بلکه معماران آن باشیم. آیندهای بسازیم که در آن هوش مصنوعی، نه ابزار کنترل، بلکه ابزاری برای همبستگی، عدالت و خودسامانی باشد.
این یک فراخوان است؛ فراخوانی برای بیداری، برای ایستادگی، برای خلق دنیایی که در آن آزادی فقط یک واژه روی کاغذ نباشد، بلکه حقیقتی زنده، عینی و قابل لمس برای همه باشد. دنیایی که در آن آنارشیسم، بیش از هر زمان دیگر، نه تنها یک فلسفه، بلکه راهنمای عملی برای زندگی آزادانه و انسانی باشد. آیندهی آزادی در دستان ماست ، با هم، اکنون و به دست خودمان. پایان . تابستان 2025
DAO.Decentralized Autonomous Organization*