فلُور
لوییز اِردریک*
برگردان مازیار ظفری
نخستین بار که فلُورِ پیلاگی را آبهای سرد و بلورین دریاچهی تورکوُ به کام کشیدند، دختری بیش نبود. دو مرد برگشتنِ بلم و دست و پنجه نرم کردنِ او را با خیزآبها دیدند. آنان به سویی که فلُور رفته بود پارو زدند و در آب پریدند. هنگامی که او را برکشیدند و از لبهی بلم به درون انداختند، تنی سرد و خشکیده داشت. سیلی بر چهرهاش نواختند، از مچِ پاها گرفته تکانش دادند، دستهایش را مالیدند و بر پشتش کوبیدند تا آبِ دریاچه را از سینه بیرون ریخت. فلُور سراپا چون سگ میلرزید، آنگاه دَم برآورد. دیری از پیشآمد نگذشته بود که دو مرد ناپدید شدند. یکی سربهنیست شد و دیگری “ژان هَت” زیرِ گاری رفت..." ادامه
« پرنده ای که در فضای آنارشسم تنفس میکرد... »
انديشههاي هنري ديويد ثورو* در گفتاري از مصطفي ملكيان
فلسفه سبك زندگی است
محسن آزموده
« وقتي به دنيا آمد، نامش ديويد هنري ثورو بود. بعدها در ميانسالگي خود را هنري ديويد ثورو خواند.» اين نويسنده، جستارنويس، شاعر و فيلسوف طبيتگراي امريكايي (1862-1817) در 20 سالگي از دانشگاه هاروارد فارغالتحصيل شد و چند سال به جنگلهاي حوالي درياچه والدن رفت و دو سال آنجا به سر كرد و نوشت: «ميخواهم خود را رودررو ببينم.» برخي خلاصه انديشه ثورو را دعوت به سادهزيستي خواندهاند. ثورو انديشههايش را در كتاب جستارگونه والدن و مقالاتي چون نافرماني مدني و زندگي بدون اصول شرح داده است. دو ترجمه به فارسي از والدن موجود است، يكي توسط عليرضا بهشتي شيرازي و ديگري به همت عليرضا طاق دره. به تازگي مصطفي ملكيان، پژوهشگر و استاد فلسفه و روانشناسي اخلاق در گفتاري در بوكلند، اصول انديشههاي ديويد ثورو را تلخيص كرد كه گزارشي از آن از نظر ميگذرد...ادامه
نشان شیر و خورشید
آنتون چخوف
برگردان ا. مازیار ظفری
آنتون چخوف در سال ۱۸۸۷ داستان «نشان شیر و خورشید» را نخستین بار در نشریهی «خُرده شیشه» با نام آنتوشا چِخونتِه در سنپترزبورگ منتشر کرد. در نخستین چاپ داستان، شهردار کوتسین از منشیاش میخواهد که سخناناش را برای مهمان ایرانی ترجمه کند ولی او این کار را انجام نمیدهد؛ همچنین شهردار نشان شیر و خورشید را در پایان داستان دریافت نمیکند. چخوف هنگام گردآوری مجموعهی آثارش، گفتوگوی کوتسین با منشیاش را در آغاز داستان کوتاه کرده و پایان کنونی را که ترجمه شده، نوشته است. کریم کشاورز مترجم و داستاننویس نامدار ایرانی به درخواست احمد شاملو داستان «نشان شیر و خورشید» چخوف را ترجمه و آنرا با پیشگفتاری در شهریور ۱۳۵۸ در «کتاب جمعه» منتشر کرد. وی که در ترجمه هایش واژگان عربی را بسیار به کار میبرد، این ایراد را در کارهایش پذیرفته و در نشستی گفته بود: «اگر عمری باقی باشد و باز به ترجمهی تازهای بپردازد، سعی میکند به جای کلمات عربی، معادلهای فارسی آنها را به کار ببرد». این برگردان از متن انگلیسی داستان کوشیده است تا واژگان همبرابر پارسی را به جای کلمه های عربی به کار گیرد... ادامه
کلودیا گلدین* زیر ذره بین
گردآورنده: نیلوفر ادیب
"...ما از تحقیقات او متوجه می شویم که آنچه اکنون «دورکاری» می نامیم، مدت هاست که بخش مهمی از توانایی زنان برای کمک به اقتصاد بوده است. زمانی که دوران صنعتی، کارگران را به کارخانه ها و ادارات فراخواند، مشارکت زنان در اقتصاد رسمی شروع به کاهش کرد. قبل از قرن 19، زمانی که کار بیشتر در خانه اتفاق می افتاد، زنان بیشتری در آن شرکت می کردند. به این ترتیب، دورکاری در دور دوران کووید، همان طور که برخی از مدیران عامل آن را برچسب گذاری کرده اند، یک «انحراف» نیست، بلکه رگرسیونی به سمت میانگین است. تحقیقات دیگر گلدین نشان داده است که دستمزد زنان با طراحی مجدد کار به منظور ایجاد انعطاف پذیری در ساعت کاری و جایگزینی افزایش یافته است. نمونه کلاسیک برای او داروسازان هستند..." ادامه
نگاهی به اندیشه های رز وایلدر لین، لیبرتارین آمریکایی
اکتشاف دوباره آزادی
سیدمهدی تروهید
«آزادی ام ده!» (Give Me Liberty) دومین کتابی از اوست که به فارسی ترجمه شده است. این کتاب را انتشارات مهرگان خرد با ترجمه بابک واحدی در سال1398 در 92صفحه به چاپ رسانده است. این کتاب کم حجم اما تاثیرگذار شرح سفری است که لین به عنوان یک کمونیست پرشور آمریکایی به اتحاد شوروی کرد و می خواست با خود روایتی دست اول از این جامعه اشتراکی نوپا به آمریکا ببرد. اما این سفر جغرافیایی و آفاقی به سفری فکری و انفسی تبدیل شد تا او در بازگشت، دیگر کمونیست نباشد. او از نزدیک به اهمیت آزادی باور پیدا کرده بود؛ آنچه به اعتقاد او، فقدان آن تراژدی های بزرگی پدید آورده است. این سفر باعث شده بود تا رز لین از یک سر طیف فکری به سر دیگر آن برود؛ از کمونیسم به لیبرتارینیسم. او دیگر قدر آزادی و مسوولیت پذیری فردی را دانسته بود و هوادار سرسخت آزادی شده بود. لین این کتاب را در سال1936 منتشر کرد. کتابی که در یک جمله می توان گفت ایده محوری آن بازگشت به ایده فردگرایی آمریکایی و نپذیرفتن طرح نیودیل بود...ادامه
زندگی در 2050: نگاهی اجمالی به پزشكی در آينده
انقلاب پزشكی
متيو اس . ويليامز*
"...درحالي كه بسياري از بيماريهاي كشنده و دژنراتيو تا سال 2050 از بين خواهند رفت (يا مقابله با آنها در مسير خوبي قرار خواهند گرفت)، اما بيماريهاي ديگري جاي آنها را با سرعت خواهند گرفت و در حالي كه بهبود در دارو و دارورساني طول عمر متوسط افراد را افزايش ميدهد، مسائل زيستمحيطي منجر به افزايش سطح مسائل و تهديدات بهداشتي خواهد شد. انتظار ميرود تا دهه 2030، افسردگي و بيماريهاي رواني بر بيماريها و عارضههاي قلبي غلبه كنند و به بزرگترين نگراني سلامت در سراسر جهان تبديل شوند. عوامل موثر شامل افزايش ميزان بدهيهاي افراد، بيكاري، رشد خشونت خانگي، وقوع جنگها، افزايش سطح استرسهاي زندگي روزمره در محيط شهري، تخريب محيط زيست و بلاياي طبيعي است. تغيير جمعيتشناسي نيز نقش مهمي ايفا خواهد كرد، به ويژه در مورد سن جمعيت..." ادامه
انقلاب فرانسه و خودکامگی دموکراتیک
لاله علوی
"... با نابودی قدم به قدم نهاد اشرافیت از قرون سیزده و چهارده فرانسه و جهت گرفتن جامعه به سمت انقلاب قرن هجدهم تفکراتی برای پر کردن جای نهاد اشرافیت در عرصه سیاسی فرانسه شکل گرفت. همان طور که می دانیم این نهاد دارای قدرت، امتیازات و وظایفی بود که هرکدام از اینها در طول مسیر انقلاب توسط نهادها و گروه های دیگری مصادره شد. به این صورت که قدرت او توسط قدرت مرکزی و وظایف او توسط گروه های دیگری مانند ادیبان واقتصاددانان مصادره شد. در واقع وظیفه سیاسی این نهاد به دست ادیبان و اقتصاددانان که سر رشته ای از سیاست نداشتند مبتذل شد و قدرت آن در قدرت مرکزی ابتدا در لباس سلطنت و سپس در لباس جمهوری به استبداد افزود. اما در این یادداشت می خواهیم به اجمال در باب تبعات مضمحل شدن روح سیاسی این نهاد یعنی اشرافیت در دست اقتصاددانان بپردازیم. در همان روند زمانی که اشرافیت فرانسه نتوانست روح نهاد خود را دگرگون و جدید کند و به این ترتیب مرگ خود را رقم زد؛ اندیشه هایی در فرانسه ظاهر شدند که به جد خواستار نابودی هر آنچه در گذشته بود، شدند؛ غافل از اینکه به بخش های کارآمد آن توجهی داشته باشند...ادامه
ادامه...